کد مطلب:38792
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:22
مگر اصول دين سه تا نيست؟ پس، چرا ميگويند اصول دين پنج تاست؟ با اين كه در اصول دين تقليد پذيرفته نيست، پس چرا در حال حاضر امامت و نبوت تقليدي هستند؟
اصول دين، از ديدگاه شيعه پنج اصل است; ولي شيعيان ـ هر چند عقيده ديگر مذاهب را در مسئله امامت و عدل نميپذيرند ـ چون تمام فرق مسلمين را، مسلمان ميدانند و همچون يك برادر اسلامي به آنان نگاه ميكنند، گاهي اصول پنج گانه دين را به دو بخش تقسيم كرده سه اصل نخستين (توحيد، نبوت و معاد) را، اصول دين كه انكار آنها موجب خروج از دين ميگردد و اعتقاد به امامت و مسأله عدل الهي را اصول مذهب ميدانند. نتيجه آن كه اين دو اصل نيز از اصول دين بوده و از اعتقادات شيعه ميباشند. امّا اين كه گاهي به صورت جداگانه و مستقل از آنها نام برده ميشود، نه براي كم اهميت بودن يا كم توجهي به آن مواصل است بلكه دلايل اعتقادي، اجتماعي و تاريخي خاصي دارد.
توضيح مطلب فوق و مطالبي را كه در پرسش آمده، در سه بخش زير پي ميگيريم:
الف ـ چرا عدل جزء اصول دين شمرده شده است؟
عدل يكي از صفات فعل خداست، با اين وجود از نظر عدليه (اماميه و معتزله) اصول دين بوده و به چند دليل در رديف توحيد قرار گرفته است.
1. مبحث عدل، در حل بسياري از بحثهاي كلامي، نقش دارد و قسمت زيادي از مباحث علم عقايد و مذاهب بر اين اصل استوار است. ديگر اين كه عدل و حكمت الهي پاية بسياري از عقايد عدليه را تشكيل ميدهند و همة مردم با مسايل آن درگير هستند. از اين جهت شايسته است كه به صورت اصلي مستقل مورد بحث قرار گيرد.
2. اختلافي كه از نخستين روزهاي تدوين علم كلام، ميان مسلمانان پيرامون عدل الهي پديد آمد و گروهي به شدت آن را انكار كردند، سبب شد كه گروه عدليه عدل الهي را شعار مكتب خويش قرار دهند و از اين راه از منكران لزوم عدل خدا، فاصله بگيرند.(راه خداشناسي و شناخت صفات او، آيت اللّه جعفر سبحاني، ص 494، مكتب الاسلام / عدل الهي، شهيد مطهري، ص 62، انتشارات صدرا.)
ب ـ چرا امامت جزو اصول دين است؟
به اعتقاد شيعه منصب امامت، الهي است و بايد از طرف خداي متعال به كساني كه صلاحيت و شرايط آن را دارند داده شود. شرايط دوگانه، علم خدادادي و عصمت كه در امام شرط است، از شرايطي است كه جز خداوند از آن آگاهي ندارد، بنابر اين تعيين چنين فردي مثل خود پيامبر6 تنها به دست خداست، از اين جهت امامت يك اصل بنيادي ديني است نه فرعي.
ج ـ آيا در اصول دين تقليد پذيرفتني است يا خير؟ چرا؟
قرآن كريم، ايمان را برپايه تعقل و تفكر گذاشته است. قرآن همواره ميخواهد كه مردم از انديشهها به ايمان برسند. از اين رو در آنچه بايد مؤمن و معتقد بود و آن را شناخت، تعبد را كافي نميداند. اصول دين نيز جزء معارف نظري اسلام بوده و در آن اعتقاد و يقين شرط است(آشنايي با علوم اسلامي، ج 2، شهيد مطهري، ص 18، انتشارات صدرا.) به همين جهت است كه مراجع، برخي تقليد را به طور مطلق و برخي تقليد ظني را در اصول دين جايز ندانستهاند; عقيده مسلمان به اصول دين بايد از روي دليل باشد و نميتواند در اصول دين تقليد نمايد.(توضيح المسائل مراجع، تهيه و تنظيم; نبي هاشمي خميني، ج 1، ص 13، جامعه مدرسين.)
اما دراين كه آيا پذيرش اصول دين از ديگران تقليد است يا خير؟ گفتني است: آموختن مسايل ديني از پدر، مادر، دبيران، مربيان، علما و... يك امر طبيعي است. اين آموختن تقليد نيست; بلكه نوعي انتقال معلومات و آگاهي ديني و مذهبي است، حتي در مواردي اين كار ضروري ميشود; زيرا نسل جديد، در ابتداي آشنا شدن با عقايد و معارف ديني، با شيوه و روش استدلال آشنا نيستند و اين افراد ميتوانند با استدلال مناسب آنها را آشنا كنند. مراجع عظام نيز اين نوع يقين را كه از گفته ديگران به دست ميآيد در مسلمان بودن كافي ميدانند; مثلاً حضرت امام ميفرمايند: در اصول اعتقادي ميزان علم و يقين است و اگر از قول ديگري حاصل شود كفايت ميكند.(استفتاآت، امام خميني، ج 1، ص 7، جامعه مدرسين.)
از مطالب گذشته روشن شد كه پذيرش اصول دين از اهل خبره، تقليد نيست، چون تقليد يا به معناي پيروي كوركورانه از هر كسي است كه اين نوع تقليد، هم در اصول و هم در فروع ممنوع است.
و يا تقليد به معناي عمل كردن بدون چون و چرا پس از انتخاب آگاهانة مجتهد اعلم به دستور مجتهد است كه اين نوع تقليد هم چون شامل پذيرشهاي ظني ميشود در اصول دين پذيرفته نيست; چرا كه اصول دين بايد يقيني باشد.
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.